متقین

أُوْلَئِکَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

متقین

أُوْلَئِکَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

متقین

سوره مبارکه بقره :
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
الم ﴿۱﴾
ذَلِکَ الْکِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ ﴿۲﴾
الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ ﴿۳﴾
والَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ ﴿۴﴾
أُوْلَئِکَ عَلَى هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ﴿۵﴾

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با موضوع «نظام دین» ثبت شده است

أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ، بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ،

الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِِّ الْعالَمینَ، وَ تَوَکَّلْتُ عَلَی الله وَ اعتَصَمتُ بِحَبلِ الله

ما در زمانه ای هستیم که نیازمند شناخت و معرفت صحیح به امام(ع) هستیم. در آخرالزمان ماجراها با لیل دنیا بسیار متفاوت است؛ در لیل دنیا بهره بردن از امام(ع) مانند بهره بردن از خورشید پشت ابر بود، اما وقتی اشراق نور رب انجام شود دیگر نمی‌توان با نور خورشید از پشت ابر حرکت کرد. مثال صحنه های دنیا و آخرالزمان مثال برکه و اقیانوس است در برکه آب راکد است، هر چند وقت یک بار یک حرکت بسیار خفیف در آب رخ می‌دهد؛ برای همین رفتن در برکه نیازمند مهارتهای بسیار بالا در شنا کردن نیست. اما در اقیانوس آب بسیار مواج است، بسیار خروشان است، هر لحظه موجی قوی تر از موج قبل می‌آید، در اقیانوس اگر کسی بخواهد شنا کند باید بسیار قهّار و بسیار توانمند باشد. شنا در اقیانوس ابزار می‌خواهد! باید مسلح به ابزار خاص باشیم، اما با تمام توانمندی و تجهیزات هیچ کسی حاضر نیست به آب بزند مگر اینکه با یک ریسمان محکم به یک کشتی متصل باشد.

أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ، بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ،

الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِِّ الْعالَمینَ، وَ تَوَکَّلْتُ عَلَی الله وَ اعتَصَمتُ بِحَبلِ الله

تفکر

 بسیاری از افراد هستند که گمان می کنند اهل تفکر و به اصطلاح خودشان متفکر هستند در حالی که هنوز مفهوم صحیح تفکر را نمی دانند، چه برسد به این که متفکر باشند. تفکر نه یعنی توهّم، تفکر نه یعنی خیال بافی، تفکر به معنی ساخته ها و بافته های ذهن ما نیست، اگر این طور بود اکثر انسان ها متفکر بودند و لزومی نداشت خداوند این همه در قرآن انسان را به تفکر فرا بخواند. وقتی لحن خداوند در آیاتی که پیرامون تفکر در قرآن آمده را دنبال می کنیم متوجه می شویم که لحنی حاکی از تعجب است و این که «چرا انسان ها تفکر نمی کنند؟!» تفکر معنا و مفهومی بسیار قیمتی و عمیق باید داشته باشد که خداوند اینقدر مصرّانه انسان ها را به آن فرا می خواند. اما وقتی نگاه می کنیم در میان این همه انسان، تنها عده اندکی اهل تفکر، آنگونه که مد نظر خداوند است می باشند. تعداد اندکی از انسان ها این مقولۀ بسیار قیمتی در نظام خداوندی را دنبال می کنند.